محل تبلیغات شما



فاصله

 

 

تو خیالم اینجا
نشستی کنارم میگم از فرداها
میخندی نداری باور به رویاهام
باور به رویاهام
گوش میدی به من
چشمات و میبینم که دیگه نیست مال من
دنیای تو بودم گذشت دوران من
گذشت دوران من
من میدونم که نیستم لایق چشمای تو
من تلاش کردم ولی انگار نمیشم مال تو
بین دنیاهای ما از اولش فاصله بود
من بهت حق میدم پای من نسوز راحت برو
من میدونم که نیستم لایق چشمای تو
من تلاش کردم ولی انگار نمیشم مال تو

علی فروغی شاد
بین دنیاهای ما از اولش فاصله بود
من بهت حق میدم پای من نسوز راحت برو
من قرار داشتم کوچه ی افرا بیام دنبال تو
دست تو دست هم ناز کنم ابریشم طلایی موی تو رو
توی ایوون کنار هم توی اسمون
تو بگی فریاد و من از ته دل داد بزنم پیشم بمون
من میدونم که نیستم لایق چشمای تو
من تلاش کردم ولی انگار نمیشم مال تو
بین دنیاهای ما از اولش فاصله بود
من بهت حق میدم پای من نسوز راحت برو
من میدونم که نیستم لایق چشمای تو
من تلاش کردم ولی انگار نمیشم مال تو
بین دنیاهای ما از اولش فاصله بود
من بهت حق میدم پای من نسوز راحت برو


عروسک قصه ی من گهواره ی خوابت کجاست ؟
قصر قشنگ کاغذی پولک آفتابت کجاست ؟
بال و پر نقره ای کفتر عشقمو کی بست ؟
آینه ی طوطی منو سنگ کدوم کینه شکست ؟
عروسک قصه ی من زخم شکسته با تنت
بمیرم ای شکسته دل چه بی صداست شکستنت
صدای عشق من و تو که تلخ و گریه آوره
تو این سکوت قصه ای شاید صدای آخره
بعد از من و تو عاشقی شاید به قصه ها بره

داریوش عروسک

شاید با مرگ من و تو عاشقی از دنیا بره
عروسک قصه ی من سوختن من ساختنمه
تو این قمار بی غرور بردن من ، باختنمه
عروسک قصه ی من شکستنت فال منه
این سایه ی همیشگی مرگه که دنبال منه
جفتای عاشقو ببین از پل آبی می گذرن
عروسک قلبشونو به جشن بوسه می برن
اما برای من و تو اون لحظه ی آبی کجاست ؟
عروسک قصه ی من پس شب آفتابی کجاست ؟


پرنسس

بهت گفته بودم 
اینو خودم خوب میدونم
بهت قول داده بودم که بشی پرنسس توی خونم
بهت گفته بودم از رود و
 ماه و اسمون
از روزهای خوبی که ساخته شدن تو ذهنمون
ولی خستم به خدا اول از دست خودم
نمیدونم تا کجا بمونم حتی دیگه پشت خودم
من دروغ بودم از اول پیش تو

خم و افسرده و مائیوس محال با نقاب کنار تو
بازم به یاد تو
بازم کنار تو
بهت گفته بودم زندگی رمانتیکی
جمعه هامون پاشم و صبحونه  و بچه هامون یکی یکی
بهت گفته بودم یه تراس نقلی و سبز
چهارتا صندلی چوبی همه تو رویا و فرض
ولی افسوس عزیزم کم اوردم پیش تو
کم شدم توی خودم شکسته عهد من و تو
تو من و ساده نبین دارم کم میارم
اگه این قرص ها نباشن که من از غم میمیرم


سلام

سلام ای دختر زیبای بازیگوش

تو اینجایی چرا در این شب خاموش

سلام ای دختر معصوم جاویدان

که گیسویت نسیمی بود در ان دوران

سلام ای شاعر مشهور خوشبختی

کتابت کو چرا دیگر نمی خندی؟

چرا ان شاخه ی بیدی که در نزدیکی قاب اتاقت بود؟

و یا ان شاپرک هایی که هم رقص ضیافت های خوابت بود؟

کنون در بستر سرد فراموشی تراوش های خاکستری میجویند؟

و یا در خلسه ی رقص سما بهانه می جویند؟

سلام این دختر زیبای بی کینه

چرا امروز نگاهت ترس و وحشت را می چینه؟؟


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها